صدای پای زن سوم در ماجرای قتل زن دوم
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۰۷۶۴
زن دوم یک مرد وقتی صدای پای زن سومی را پشت در خانهاش شنید و آن را به روی شوهرش آورد، قربانی جنایت شد.
به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از ۲۱ اسفند ماه سال ۹۹ آغاز شد. مرد جوانی به نام بهنام به پلیس آگاهی پاکدشت رفت و از ناپدید شدن همسر ۳۵ سالهاش به نام شقایق خبر داد.
وی گفت: من چند سال قبل از زن اولم جدا شدم و سرپرستی فرزندم را هم به او سپردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این شکایت، تحقیق برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد و مأموران به اختلافهای دنبالهدار بهنام و همسرش پی بردند. به این ترتیب بهنام تحت بازجویی قرار گرفت و این بار ادعای جدیدی را مطرح کرد.
وی گفت: من و شقایق سوار بر ماشین بیرون رفته بودیم که با هم درگیر شدیم. در میدان اصلی پاکدشت او گفت حالش بد شده و از من خواست ماشین را متوقف کنم. او از ماشین پیاده شد و رفت و دیگر به خانه بازنگشت.
در حالی که مأموران ردی از زن جوان پیدا نکرده بودند در سومین روز از ناپدید شدن شقایق، بهنام لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد.
اعتراف به جنایت خانوادگی
مرد جوان گفت: مدتی بود با دختر جوانی آشنا شده بودم که شقایق به این ماجرا پی برد. سر همین موضوع مدام با هم درگیر بودیم. شقایق زن دوم من بود و گمان میکرد میخواهم زن سوم بگیرم به همین خاطر مدام تماسهای تلفنی مرا چک میکرد.
این مرد در تشریح جزئیات جنایت گفت: آخرین بار وقتی دعوا میان ما بالا گرفت گلوی او را فشار دادم. وقتی نیمهجان روی زمین افتاد شالی را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم و بعد از قتل، جسد را لای پتو پیچیدم و در صندوقعقب پرایدم گذاشتم، سپس آن را در گودالی در شریفآباد دفن کردم و به خانه برگشتم.
به دنبال اعترافهای این مرد و بازسازی صحنه جرم، برای وی کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه، مادر شقایق که تنها ولی دم بود در جایگاه ویژه ایستاد و برای داماد سابقش حکم قصاص خواست.
وی گفت: دخترم زن خوبی بود، اما بهنام جواب خوبیهای دخترم را با قتل او پاسخ داد. من به هیچ قیمتی رضایت نمیدهم و حاضرم تفاضل دیه را بپردازم تا دامادم قصاص شود.
این پیرزن ادامه داد: یک روز بعد از اینکه دخترم ناپدید شد بهنام دنبال پسرم آمد تا با هم به دنبال شقایق بگردند. او یک شبانهروز همراه پسرم در حاشیه پاکدشت دنبال دخترم گشتند. او با این رفتارش میخواست پلیس را گمراه کند.
پشیمانی در دادگاه
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
وی گفت: قبول دارم شقایق زن خوب و مهربانی بود. من اشتباه بزرگی مرتکب شدم، میخواستم رابطهام با زن جوان را پنهان کنم اما وقتی شقایق به این رابطه پی برد دیگر دستبردار نبود و مدام دعوا راه میانداخت. به همین خاطر آخرین بار وقتی دعوا میان ما بالا گرفت در اوج عصبانیت او را خفه کردم.
قاضی پرسید: چرا جسد را در گودالی در شریفآباد دفن کردی؟
متهم پاسخ داد: وقتی سوار بر ماشین از شریفآباد عبور کرده بودم گودالهای حاشیه شریفآباد را دیده بودم. چند بار پیش خودم فکر کردم خوب است اگر شقایق را کشتم جسد او را اینجا دفن کنم. به همین خاطر وقتی او را کشتم جسد را به شریفآباد بردم.
با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
منبع:همشهری آنلاینمنبع: مشرق
کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت قتل زن دوم همسرکشی قاتل اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت شریف آباد ناپدید شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۰۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نجات زن بمی پس از چهار روز از بین دو دیوار
به گزارش خبرنگارمهر، این زن جوان که اهل روستای اسفیکان بم می باشد برای برداشتن ضایعات به شکاف بین دو دیوار رفته بود که آنجا گیر می کند.
وی افزود: از آنجایی که هر دو خانهای که این زن بین دیوارشان گیر کرده بود، خالی از سکنه بوده کسی صدای این زن را نمیشنود، تا اینکه یکی از همسایههای دیگر که به روی پشت بام میرود، صدای آرامی از کسی که کمک میخواهد میشنود و با آتشنشانی تماس میگیرد.
وی افزود: وقتی او را بیرون آوردیم رمقی برای حرف زدن نداشت و فقط گفت ۴ روز است اینجا گیر افتادم.
کد خبر 6093521